
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۰
۱
گل من سبزه زاری کرد پیدا
زمانه نوبهاری کرد پیدا
۲
در این موسم که از تأثیر نوروز
جهان نو روزگاری کرد پیدا
۳
ز کوه ابر سنگ ژاله افتاد
زر گل را، عیاری کرد پیدا
۴
شدم موی و فرو رفتم به رویش
همانم خارخاری کرد پیدا
۵
نهانی خارخاری داشت آن شوخ
به حمدالله که باری کرد پیدا
۶
ببین خسرو، اگر جانت به کار است
که جان را باز کاری کرد پیدا
نظرات