
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۰۰
۱
بهار آمد و سبزه نو شد به جوها
عروسان بستان گشادند روها
۲
گل کوزه بر شاخ می گوید اینک
که کوزه ز ما و ز مستان سبوها
۳
چو گشت آبها شیشه گر گفت بلبل
قواریر من فضت قدروها
۴
نگوید ز آزادگی هیچ سوسن
چو بلبل ز مستی کند گفت و گوها
۵
ازین پس پیاله به کف خوبرویان
خرامنده بینی به لبهای جوها
۶
به هر شاخ غنچه دهن باز کرده
ز خوبان فرو می خورد آرزوها
۷
معطر ازان می کند گل چمن را
کش از نظم خسرو ذخیره ست بوها
نظرات