
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۰۱۹
۱
چو صبح از روی نورانی نقاب تار بگشاید
نسیم از هر طرف صد نافه تاتار بگشاید
۲
نباشد حاجت مطرب حریفان صبوحی را
چو مرغ صبحگاهی ناله های زار بگشاید
۳
خوش آن عاشق که خوابش برده باشد در پس عمری
چو خیزد ناگهان، دیده به روی یار بگشاید
۴
غلام خواب آن شوخم کز آواز خوش ساقی
به صد ناز و کرشمه نرگس بیمار بگشاید
۵
دلت نگشاید، الا با لب و روی بتان، خسرو
دل هر کس، ولی از سبزه گلزار بگشاید
نظرات