امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۱۱۹

۱

مبتلا شد چون دل مسکین به زلف یار باز

جان سلامت کی توان بردن ازان طرار باز؟

۲

دل به ابروی بتان دارد چو اقرار درست

می کند از مومنی تصدیق آن اقرار باز

۳

سرو بستان در چمن چون دید رفتار ترا

از خجالت خشک بر جا ماند از رفتار باز

۴

هیچ غمخواری ندارم در غم عشق تو من

هم مگر لطف تو گردد بنده را غمخوار باز

۵

چاره بیچارگان چون در لب شیرین تست

دامنت خواهم گرفت، ای صنم، ناچار باز

۶

چند گه پر کار چرخ ار کرد از هم مان جدا

عاقبت با هم رسانید آن سر پرگار باز

۷

بر جمالت دل نه اکنون عاشق است، ای جان من

مهر تو در سینه دارم مدمت بسیار باز

۸

گر هوای وصل آن مه داری، ای خسرو، به جان

چشم غیرت را بدوز از دیدن اغیار باز

تصاویر و صوت

نظرات