
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۱۹۰
۱
باغ بشکفت و سوری و سمنش
تازه گشت ارغوان و نسترنش
۲
صفت باغ می کند بلبل
شاخ در شاخ می رود سخنش
۳
یوسف گل رسید و شد روشن
چشم نرگس به بوی پیرهنش
۴
تا کجا باشد آن سمنبر من
کاب و آتش شود گل از سمنش
۵
مهر او ذره ذره کرد مرا
گر چه یک ذره نیست مهر منش
۶
گر به خلقم رسن کند زلفش
بگسلم هم ز زلف چون رسنش
۷
دیده در پیش او کشد خسرو
که بیند به چشم خویشتنش
نظرات