
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۲۸۰
۱
ببستی چشم من ز افسون زبان هم
دلم بردی نه تنها بلکه جان هم
۲
خرابم می کنی از رخ، ز لب نیز
ازینم می کشی، جانا، از آن هم
۳
ز تیر تست ما را دعوی خون
گواهی می دهد دل، آن کمان هم
۴
ز بیداد تو خرسندم همه عمر
اگر خون ریزیم، راضی، بدان هم
۵
برو، ای باد، بوسی زن برای پای
اگر چیزی نگوید، بر دهان هم
۶
بده ساقی که من مست و خرابم
پیاله خورده ام، رطل گران هم
۷
غمی دارم که باد از دوستان دور
به حق دوستی کز دشمنان هم
۸
بت اندر قبله دارم نه همین بت
که زنار مغانه بر میان هم
۹
اگر افتد قبول این جان خسرو
به بوسی می فروشم، رایگان هم
نظرات