
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۲۹۲
۱
منت هر شب که گرد کوی گردم
ز بهر آن رخ دلجوی گردم
۲
همی گوید که جان ده پیش رویم
چه می گویم سر آن روی گردم
۳
همان تلخم که می گویی، همی گوی
که گر بنوازیم، بد خوی گردم
۴
ز من دی یاد دادنت به بد گفت
فدای گفت آن بدگوی کردم
۵
مرا، جانا، ز گل بوی تو آید
به بستان از پی آن بوی گردم
۶
ز من پرسی که بر در کیستی تو
سگم گرد سر آن کوی کردم
۷
ز کویت بگذرم، گر خاک گردم
ز زلفت نگسلم، گر موی گردم
۸
صبوری شب مرا می گفت تا چند
گریزان از درت هر سوی گردم
۹
دل خسرو تو داری، گر همه عمر
به گرد لاله خودروی گردم
تصاویر و صوت

نظرات