امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۴۰۲

۱

بخرام تا به زیر قدم پی سپر شویم

خاکیم در رهت، قدمی خاک تر شویم

۲

گر بخششی دگر نکنی، خون من بریز

باری بدین بهانه به نامت سمر شویم

۳

عقلم ز نام و ننگ خبر می دهد هنوز

بنمای یک کرشمه که تا بی خبر شویم

۴

شبها قرار نیست، دمی گر بود قرار

بادی وزد زلف تو زیر و زبر شویم

۵

ما را نماند خواب، رها کن که بعد از این

بر پات رو نهیم و به خواب دگر شویم

۶

ما را دگر مگوی که جای حواله نیست

دل کو که ناوک دگری را سپر شویم

۷

مقصود خسرو است ز تو یک نظر که تا

هر روز نیم کشته آن یک نظر شویم

تصاویر و صوت

نظرات