امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۴۶۸

۱

جان من از غمت چنان شده ام

که ز غمخوارگی به جان شده ام

۲

غم جان بود پیش از این و کنون

بکشم خویش را، بر آن شده ام

۳

تا تو مهمان من شوی، خود را

از اجل یک شبی ضمان شده ام

۴

پندت، ای نیک خواه، می شنوم

من که خود پند مردمان شده ام

۵

کوه دردم ترا، گنه چه کنم

که اگر بر دلت گران شده ام

۶

گر سگان تو التفات کنند

دور از آن روی استخوان شده ام

۷

خوار منگر که خسروم آخر

که غلام تو رایگان شده ام

تصاویر و صوت

دیوان کامل امیر خسرو دهلوی، سعید نفیسی، با همت و کوشش م. درویش - تصویر ۲۰

نظرات