امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۵۳

۱

گل امشب آخر شب مست برخاست

به جام لاله گون مجلس بیاراست

۲

نشسته سبزه زین سو، پای در بند

ستاده سرو ازان سو جانب راست

۳

صبا می رفت و نرگس از غنودن

به هر سویی همی افتاد و می خاست

۴

من اندر باغ بودم خفته با یار

بنامیزد چو ماهی بی کم و کاست

۵

چو رفتن خواست از پهلوی خسرو

بر آمد از دلم فریاد بی خواست

تصاویر و صوت

نظرات