امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۵۴۶

۱

آفت زهد و توبه شد ترک شرابخوار من

یار گر اوست، کی شود توبه و زهد یار من؟

۲

باده هجر خوردنم، رنج خمار در تنم

جز ز حلاوت لبش نشکند این خمار من

۳

ای چو تویی نخاسته پهلوی من نشین دمی

تا بنشیند از درون آتش انتظارمن

۴

رغبت اگر نمی کنم، ساقی خون خود شوم

مطرب رایگان تو ناله زیروار من

۵

بی تو دو چشم چار شد، خاک در تو سرمه ام

سرمه گر از تو بایدم، خاک به هر چهار من

۶

چون تو سوار بگذری، دیده گهر فشان کنم

خواه قبول و خواه رد، نیست جز این نثار من

۷

بس که پر از غبار شد دل ز تو، گر نفس زنم

خاک به رویم افگند، این دل پر غبار من

۸

رنجه مشو به کشتنم، زان که به رخصت غمت

فتنه تمام می کند محنت نیم کار من

۹

لاغ مکن که خسروا، دامن خود ز من مکش

چون که ز دست من بشد دامن اختیار من

تصاویر و صوت

دیوان کامل امیر خسرو دهلوی، سعید نفیسی، با همت و کوشش م. درویش - تصویر ۴۹۸

نظرات