
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۶۵۲
۱
از دوری خود، جانا، حال دل من بشنو
اندوه فراق گل از مرغ چمن بشنو
۲
زان موی بناگوشت هر کس گله ای دارد
آن طره به یک سو نه از گوش، سخن بشنو
۳
نافه همه بوی خوش از بوی تو می دزدد
غمازی آن دزدی از مشک ختن بشنو
۴
با این همه نیکویی اندر حق مسکینان
مشنو سخن بدگو، گفت بد من بشنو
۵
از باد هوایت دل صد جان بدرید، این خود
بشکفت گلی دیگر، ای غنچه دهن، بشنو
۶
تو جان منی و من دور از تو همی میرم
ای جان جدا مانده، آخر غم تن بشنو
۷
بشکست می لعلت چون توبه خسرو را
اکنون صفت مستی زان توبه شکن بشنو
نظرات
منصور محمدزاده
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.