امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۶۶۰

۱

خیزد چو از خواب آن پسر تا کس نشوید روی او

کاندر خمارم خوش کشد آن نرگس جادوی او

۲

زینگونه کز این دیده ام خون می رود پی در پی اش

مشکل که آب خوش خورد هرگز کسی از جوی او

۳

شمشیر در دستم نهید امشب به کویش می روم

تا خویش را بسمل کنم آنجا که بینم روی او

۴

ای باد، کز وی آمدی قلبی مکن کز گلشنم

این نیست بوی باغ و گل، من می شناسم بوی او

۵

کس را از آن خود نشد آن بیوفای سنگدل

بیهوده سودا می پزی، خسرو، به جست و جوی او

تصاویر و صوت

دیوان کامل امیر خسرو دهلوی، سعید نفیسی، با همت و کوشش م. درویش - تصویر ۵۲۳

نظرات