امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۷۳۲

۱

ای صبا، از زلف او بندی بخواه

عاریت از لعل او قندی بخواه

۲

چون لب میگون بیالاید ز می

چاشنی از لعل او قندی بخواه

۳

پاره شد پیراهن جان از غمش

زان لب جان بخش پیوندی بخواه

۴

ای که می گویی «قناعت کن به هجر»

رو قناعت را ز خرسندی بخواه

۵

ز آتش دل دفتر صبرم بسوخت

نسخت او از خردمندی بخواه

۶

نوبت وصلش اگر پیوسته نیست

گر توانی خواست یک چندی بخواه

۷

هست وصلش با خداوندان بخت

خسروا، بخت از خداوندی بخواه

تصاویر و صوت

نظرات