
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۷۸۶
۱
سر در خمار، شب به کنار که بودهای؟
لبها فگار، همدم و یار که بودهای؟
۲
سنبل به تاب رفته و نرگس به خواب ناز
شب تا به روز بادهگسار که بودهای؟
۳
شمع مراد من نشدی یک شبی تمام
ماه تمام، در شب تار که بودهای؟
۴
با چشم آهوانه که شیران کند شکار
ای آهوی رمیده شکار که بودهای
۵
سروت هنوز هست در آغوش خاستن
ای سرو نیمرسته، بهار که بودهای؟
۶
زان رو که جوی چشمهٔ خورشید خون گرفت
خونابهشوی گریهٔ زار که بودهای؟
۷
کارت چنین که پردهٔ دلها دریدن است
امشب به پرده محرم کار که بودهای؟
۸
ما را ز اشک صد جگر پاره در کنار
تو پارهٔ جگر به کنار که بودهای؟
۹
بر ریش خسروت نمکی هم دریغ بود
مرهمرسان جان فگار که بودهای؟
تصاویر و صوت

نظرات