امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۸۹۵

۱

ای باد صبح گاهی، خه از کدام سویی؟

وی بوی مهربانی، وه از کدام بویی؟

۲

گر چه غمت به خونم تعویذ می نویسد

تعویذ جانت سازم، ای آیت نکویی

۳

پنهان مشو ز دلها، آتش زن آشکارا

هر روز گرم تر کن بازار خوبرویی

۴

خونها ز دیده سویت رفت و شبی نگفتی

کای آب آشنایی، تو از کدام جویی؟

۵

تو مست همچو غنچه، دل در خیال حسنت

گلبرگ من، نگویی تو در کدام بویی؟

۶

با آن که کشته گشتم از خنجر جفایت

بوی وفات آید، گر خاک من بگویی

۷

ای باد، من نیارم گفتن که پاش بوسی

لیکن سلام چشمم با خاک در بگویی

۸

چندم ز گریه بگویی، ای پندگو، که بازآ

پیکان درون سینه، خون از برون چه شویی؟

۹

شب قصه های خسرو پیش که گویم، ای جان؟

با تو نگویم، ای دل، زیرا که زان اویی

تصاویر و صوت

نظرات