امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۹۲۷

۱

گل آمد و هر مرغی زد نغمه به هر باغی

هر فاخته ای دارد با همسر خود داغی

۲

از باد صبا هر کس بشکفته چو گل خرمن

آن باد که من جویم کی می وزد از باغی؟

۳

هر کس غم خود گویان با قمری و با بلبل

من سوخته می جویم رو کرده سیه زاغی

۴

من سوخته ام، زاهد، تو طعنه زنی هر دم

تا چند نهی داغی ما را زبر داغی

۵

خسرو نشود هرگز عشق و خردت با هم

کان زاغ نمی گنجد در خانه انباغی

تصاویر و صوت

نظرات