امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۲۹۲

۱

ای غمزه زن که تیر جفا در کمان تست

آهسته تر، که دست دلم در عنان تست

۲

بنمای رخ که شاد برانم ز دیدنت

روزی دو سه که غمزده میهمان تست

۳

جانها به باد داد که دایم شکسته باد

آن گیسویی که بر سر سرو روان تست

۴

داغی ست از شراره آه کسی مگر

خال سیه که بر رخ چون ارغوان تست

۵

گر هر زمان به خانه دیگر شوی به ناز

می زیبدت که مر همه عالم از آن تست

۶

زان می زیم که بر دهن انگشتری نهم

شبها و این خیال برم کان دهان تست

۷

گفتم بکش که باز رهم، ناوک مژه

بنمود و گفت این همه از بهر جان تست

۸

فریاد خسرو ار شنوی شب به کوی خویش

رنجه مشو که فاخته بوستان تست

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۱/۰۵ - ۰۰:۱۸:۰۳
این به قول حافظ شکری ست با شکایت و نیشی با نوش