
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۳۵۵
۱
هر که در پیش چشم روشن ماست
گوییا آفت دل و تن ماست
۲
چشم ما گر نمی شود، ماناک
آن همان آفتاب روشن ماست
۳
لاله ها می دمد ز خون دو چشم
گرد من آن بهار و گلشن ماست
۴
غمزه زن جان من و گر میرم
غم مخور خون ما به گردن ماست
۵
ما چو هندوی سومنات به عشق
بت پرستیم و دل برهمن ماست
۶
گفتم از مهر سوخت خسرو، گفت
چند ازین ذره ها به روزن ماست
تصاویر و صوت

نظرات