
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۳۶
۱
ای رخ زیبای تو آینه سینه ها
روی ترا در خیال زین نمط آیینه ها
۲
غمزه مزن کان خیال تا به جگرها نشست
تیغ بلارک دمید وای که بر سر سینه ها
۳
یاد توام می کند کار جواب هلاک
خواب که بیند گدا حاصل گنجینه ها
۴
بس که ز رویت نمود خانه مرا پر خیال
مر همه دیوارهاست پیش من آیینه ها
۵
صبر نمودی مرا از نظری پیش از این
حسن توام توبه داد زان همه پیشینه ها
۶
دل که ز دعوی صبر لاف همی زد کنون
بین که چه خوش می کشد هجر از و کینه ها
۷
شعله دیرینه را داغ ز دل رفته بود
نوپسری تازه کرد آن همه دیرینه ها
۸
توبه شکن صوفیا، خرقه به می شو که هست
بر قصب شاهدان خرقه پشمینه ها
۹
چرخ بشد، ساقیا، دوش می با صفا
درد به خسرو رسان، زان همه دوشینه ها
نظرات
سپیدار