
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۳۸۶
۱
کسی را به دور حسن تو پروای خواب نیست
کو دل کزان دو نرگس رعنا خراب نیست
۲
ای محتسب که منع سر اندازیم کنی
بگذر ز ما که مستی ما از شراب نیست
۳
بر جان ما ز غمزه مزن تیر دمبدم
بر بی گناه ظلم پیاپی ثواب نیست
۴
دل خواست بوسه ای ز لبت، بر دهان زدی
در روزگار مثل تو حاضر جواب نیست
۵
کردم مقابل رخ تو آفتاب را
چیزی ست در رخ تو که در آفتاب نیست
۶
تا چند قصد خسرو بیچاره می کنی
یک شیوه کن که حاجت چندین عتاب نیست
نظرات
حمید
کاظم ایاصوفی