امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۵۱۵

۱

تا جان مرا از لب لعل تو خبر شد

قوت دل ریشم همگی خون جگر شد

۲

گلگون شده بد روی من از اشک عقیقی

از خاک درت کاه رخم باز چو زر شد

۳

صاحب نظری هست مسلم به من، ای جان

کز خاک کف پای توام کحل بصر شد

۴

هر سر که نشد خاک در دوست، به معنی

در راه یقین سرمه ارباب نظر شد

۵

تا گشت پریشان سر زلفت چو دل من

دیوانگیم در همه شهر سمر شد

۶

خسرو، اگر آن لعل تو خواهد، مکنش عیب

چون قسمت طوطی سخنم گوی شکر شد

تصاویر و صوت

دیوان کامل امیر خسرو دهلوی، سعید نفیسی، با همت و کوشش م. درویش - تصویر ۱۹۵

نظرات