امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۷۱۴

۱

ای خوش آن باد که هر روز به سویت گذرد

ناخوش آن آب کزین دیده به جویت گذرد

۲

سیل چشمم همه خون است، نکو بشناسی

هر کجا گریه عشاق به سویت گذرد

۳

جان به دنباله آن باد رود بوی کنان

کاین طرف گه گهی آلوده به بویت گذرد

۴

هر شبی بیخود و دیوانه ام از دست خیال

بسکه تا روز در اندیشه رویت گذرد

۵

عیش تلخم چو می تلخ کند هر دم مست

بسکه در لذت آن تلخی خویت گذرد

۶

می جهد شعله آه من و من می سوزم

گه نباید که بر آن روی نکویت گذرد

۷

خسرو از بیم که روزش به درت نگذارند

هر شبی آید و دزدیده به کویت گذرد

تصاویر و صوت

دیوان کامل امیر خسرو دهلوی، سعید نفیسی، با همت و کوشش م. درویش - تصویر ۲۶۳

نظرات