امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۷۲۰

۱

مست من بی خبر از بزم چو در خانه شود

جان به همراهی آن نرگس مستانه شود

۲

دشمن جان خودم پیش تو، ای تیرانداز

دوست نبود که بلا ببیند و بیگانه شود

۳

در تو حیرانست نمی داند نظارگیت

آن گهی خواهد دانست که در خانه شود

۴

می کنم شکر جفایت که چوشه ریزد خون

بندگان را همه گفتار ندیمانه شود

۵

ای بسا خلق که زنار مغان خواهد بست

باش تا زلف تو در کشمکش شانه شود

۶

با چنان سلسله زلف که لیلی دارد

حق به دست دل مجنونست که دیوانه شود

۷

ساقیا، بو که نظر بر شودم بر نظرت

باده می ریز که تا بر سر پیمانه شود

۸

بسکه پروانه شود سوخته شمع ز عشق

عارف از سوختگی عاشق پروانه شود

۹

همه شب خسرو و افسانه یار و هر بار

قدری گوید و سر بر سر افسانه شود

تصاویر و صوت

دیوان کامل امیر خسرو دهلوی، سعید نفیسی، با همت و کوشش م. درویش - تصویر ۳۹۲

نظرات