
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۹۵۳
۱
دل ز تو بی غم نتوانیم کرد
درد تراکم نتوانیم کرد
۲
جرعه ای از جام جفا می کشیم
رطل دمادم نتوانیم کرد
۳
کرد غمت بر دل مسکین ما
آن چه که بر غم نتوانیم کرد
۴
پیش تو خواهیم که آهی کنیم
آه که آن هم نتوانیم کرد
۵
از خنکی های دم سرد خویش
دست فراهم نتوانیم کرد
۶
با دل ریش از تو به هر غصه ای
قصه مرهم نتوانیم کرد
۷
خسرو، از آن خیر نیابیم برگ
حله آدم نتوانیم کرد
تصاویر و صوت

نظرات