
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۹۸۲
۱
هر که را یاریار می افتد
مقبل و بختیار می افتد
۲
ای بسا در که در محیط سرشک
هر دمم در کنار می افتد
۳
عقرب او چو حلقه می گردد
تاب در جان مار می افتد
۴
شام زلفش چو می رود در چین
شور در زنگبار می افتد
۵
گرنه مست است جادویش، ز چه روی
بر یمین و یسار می افتد
۶
گل صد برگ را دگر در دام
همچو بلبل هزار می افتد
۷
چون ز حالش همی کنم تقریر
بخیه بر روی کار می افتد
۸
دلم از شوق چشم سرمتش
دم به دم در کنار می افتد
۹
رحم بر آن پیاده کو هر دم
در کمند سوار می افتد
۱۰
هر که او خوار می فتد، خسرو
همچو ما باده خوار می افتد
تصاویر و صوت

نظرات