
کوهی
شمارهٔ ۱۱۷
۱
صبح صادق حجاب صانع شد
زلف بر روی یار مانع شد
۲
شرح زلف و رخش بدانستم
دل درویش کان جامع شد
۳
به مسمی کجا رسد هرگز
هر که از وی باسم قانع شد
۴
در دل آفتاب و ماه نگر
لمعه ای زان جمال لامع شد
۵
هم ز جان بشنود اناالحق را
دل که بگشاد گوش سامع شد
۶
گفت قل یا عبادی آن حضرت
وصل او را دو کون طامع شد
۷
دید کوهی حقیقت دل را
شرع را چون بجان مطامع شد
تصاویر و صوت

نظرات