کوهی

کوهی

شمارهٔ ۱۳۲

۱

حق دمید اندر تن آدم نفس

زین جهت آدم بحق شد هم نفس

۲

از ملایک سر آدم را نهفت

کی زند حق پیش نامحرم نفس

۳

حق از آن نفسی که در آدم دمید

زد ز جان عیسی مریم نفس

۴

بنده شد عالم بیکدم بیدرنگ

صبح چون زد نیر اعظم نفس

۵

باغ از باد صبا شد مشکبار

چون زد اندر زلف خم در خم نفس

۶

گفت درجان دوش حی لایموت

هست از ما زنده خرم نفس

۷

کوهیا تا چند از این قیل و مقال

پس مزن در پیش لا اعلم نفس

تصاویر و صوت

نظرات