کوهی

کوهی

شمارهٔ ۲۲۱

۱

آشکارا و نهان ماتوئی

جان جان و جسم جان ما توئی

۲

از قدم تا فرق می بینم تو را

چشم بینا و زبان ما توئی

۳

همچو طفلان در کنارت بیقرار

شیر ما در آب و نان ما توئی

۴

بلبل روحم همی گوید بلند

باغ و سرو گلعذار ما توئی

۵

کل یوم هو فی شان آیتی است

با تو مشغولیم شان ما توئی

۶

جان ببوسی با تو سودا کرده ایم

نقد بازار دکان ما توئی

۷

هر دو عالم هست خاک راه تو

هم زمین و آسمان ما توئی

۸

از عطاهای تو شد کوهی غنی

آفتاب و بحر و کان ماتوئی

تصاویر و صوت

نظرات