کوهی

کوهی

شمارهٔ ۳۱

۱

ذات و صفات در نظر عارفان یکی است

گر روشن است چشم دلت جسم و جان یکی است

۲

معشوق و عشق و عاشق و ذرات کاینات

پنهان و آشکار و مکین و مکان یکی است

۳

گر صد هزار شاهد رعنا نمود روی

بنگر بروی جمله که آن دلستان یکی است

۴

هر شی بحمد حضر الله ناطق است

بشنو که جمله را دل وچشم و زبان یکی است

۵

ما را به طفلیت خبری پیر عشق داد

منگر سیه سفید که پیرو جوان یکی است

۶

گفتند با دواب روان عندلیب را

سرو سهی و باغ و گل و بوستان یکی است

۷

کوهی چو شد فنا خبری دارد از بقا

دارد نشان که حضرت او جاودان یکی است

تصاویر و صوت

نظرات