شمس مغربی

شمس مغربی

شمارهٔ ۱۰۵

۱

دل من آیینه تست مصفا دارش

از پی عکس رخ خویش مهیّا دارش

۲

رخ زیبای ترا آینه میباید

از برای زرخ زیبای تو زیبا دارش

۳

حیف باشد که بود نقش من و باد روی

از پی نقش توئی نقش من و ما دارش

۴

خلوت خاص پر از شورش و غوغا خوش نیست

خالی از ولوله و شورش و غوغا دارش

۵

چو تماشای رخ خویش در او خواهی کرد

پاک از بهر نظرگاه و تماشا دارش

۶

چونکه چوگان سر زلف ترا گوی بود

دایماً گوی صفت بیسر و بی پا دارش

۷

گاه مشتاق تر از دیده و امق سازش

گاه معشوق تر از چهره عذرا دارش

۸

گرچه ساحل بود از موج مدارش خالی

ور چو دریاست پر از لولو لالا دارش

۹

مغربی مفرد و یکتاست دلارام رام

مظهر اوست دلت مفرد و یکتا دارش

تصاویر و صوت

دیوان محمدشیرین مغربی (متن انتقادی با مقدمه، حواشی و فهرست اصطلاحات عرفانی) به تصحیح و اهتمام دکتر لئونارد لوئیزان - محمد شیرین مغربی - تصویر ۲۸۲
دیوان شمس مغربی به سعی و اهتمام سید محمد میرکمالی خونساری - سید محمد میرکمالی خونساری - تصویر ۶۲

نظرات