شمس مغربی

شمس مغربی

شمارهٔ ۱۰۸

۱

مرا از روی هر دلبر تجلی میکند رویش

نه از یکسوش می بینم که میبینم ز هر سویش

۲

کشد هر دم مرا سویی کمند زلف مه رویی

که اندر هر سر موئی نمیبینم بجز مویش

۳

ندانم چشم جادویش چو افسون خواند بر چشمم

که در چشمم نمییابد بغیر از چشم جادویش

۴

فروغ نور رخسارش مرا شد رهنمون ورنه

کجا پی بردمی سویش ز تاریکی گیسویش

۵

از آن در ابروی خوبان نظر پیوسته میدارم

که در ابروی هر به رو نمیبینم جز ابرویش

۶

بیاض روی دلجویش بصر را نور افزاید

سویدا میکند روشن سواد خال هندویش

۷

درختان جمله در رقصند و در وجدند و در حالت

مگر باد صبا بویی به بستان برد از بویش

۸

به پیش مغربی هر ذرّه ای زان مغربی باشد

که از هر ذرّه خورشیدی نماید پرتو رویش

تصاویر و صوت

دیوان محمدشیرین مغربی (متن انتقادی با مقدمه، حواشی و فهرست اصطلاحات عرفانی) به تصحیح و اهتمام دکتر لئونارد لوئیزان - محمد شیرین مغربی - تصویر ۲۷۸
دیوان کامل شمس مغربی شامل غزلیات، ترجیعات، رباعیات، فهلویات به انضمام رساله جام جهان نما، مقدمه و شرح احوال و بیان افکار او به اهتمام دکتر ابوطالب میرعابدینی - . - تصویر ۱۶۸

نظرات