شمس مغربی

شمس مغربی

شمارهٔ ۱۱۲

۱

تویی خلاصهٔ ارکانِ اَنجُم و افلاک

ولی چه سود که خود را نمی‌کنی ادراک

۲

تو مهر مشرق جانی به غرب جسم نهان

تو درّ گوهر پاکی فتاده در دل خاک

۳

تویی که آینهٔ ذات پاک اللهی

ولی چه فایده هرگز نگردی آینه پاک

۴

غرض تویی ز وجود همه جهان ور نی

لما یکَون فی السکَون کائن لولاک

۵

همه جهان به تو شاد و خرّم و خندان

تو از برای چه دائم نشسته‌ای غمناک

۶

همه جهان به تو مشغول تو ز خود غافل

همه ز غفلت تو خائفند و تو بی‌باک

۷

نجات تو به تو است و هلاک تو از تو

ولی تو باز ندانی نجات را ز هلاک

۸

تو عین نون بسیطی و موج بحر محیط

چنان مکن که شوی ظلمت خس و خاشاک

۹

اگر چو مغربی آیی ز کاینات آزاد

به یک قدم بتوانی شر از سمک به سماک

تصاویر و صوت

دیوان شمس مغربی به سعی و اهتمام سید محمد میرکمالی خونساری - سید محمد میرکمالی خونساری - تصویر ۶۴
دیوان محمدشیرین مغربی (متن انتقادی با مقدمه، حواشی و فهرست اصطلاحات عرفانی) به تصحیح و اهتمام دکتر لئونارد لوئیزان - محمد شیرین مغربی - تصویر ۲۹۱
دیوان کامل شمس مغربی شامل غزلیات، ترجیعات، رباعیات، فهلویات به انضمام رساله جام جهان نما، مقدمه و شرح احوال و بیان افکار او به اهتمام دکتر ابوطالب میرعابدینی - . - تصویر ۱۶۹

نظرات

user_image
عطا
۱۴۰۰/۰۵/۱۵ - ۰۴:۲۲:۲۰
در مصرع دوم بیت چهارم «الکون» صحیح است نه «السکون» همچنین در مصرع پایانی «بتوانی شد» صحیح است نه «بتوانی شر» بر اساس تصحیح ابوطالب میرعابدینی
user_image
علی مرتضوی
۱۴۰۱/۰۲/۲۱ - ۱۱:۴۱:۲۲
درستش اینه: غرض تویی ز وجود همه جهان ورنه لما تکوّن فی الکون کائنٍ‌ لولاک