شمس مغربی

شمس مغربی

شمارهٔ ۱۲۶

۱

معنی حسن تو در صورت جان میبینم

عکس رخسار تو در جام جهان میبینم

۲

دفتر حسن بتان را بنظر می دارم

از تو در هر ورقی نام و نشان میبینم

۳

غمزه ایت را چو نظر میکنم از هر نظری

همه بر حسن رخت را نگران میبینم

۴

گرچه از دیده اغیار نهان‌می گردی

منت از دیده اغیار عیان میبینم

۵

میکنم هر نفسی دیده از نور تو وام

تا بدان دیده ترا گر بتوان میبینم

۶

خویشتن را چو منم سایه تو زان شب و روز

در پیت بر صفت سایه دوان میبینم

۷

که هویدا شوی از فرط نهانی بر من

گاه از فرط نهانیت عیان میبینم

۸

تو یقینی و جهان جمله گمان من بیقین

مدتی شد که یقین را ز گمان میبینم

۹

تو مرا مغربی از من به من و در من بین

چند گویی که ترا درد گران میبینم

تصاویر و صوت

دیوان محمدشیرین مغربی (متن انتقادی با مقدمه، حواشی و فهرست اصطلاحات عرفانی) به تصحیح و اهتمام دکتر لئونارد لوئیزان - محمد شیرین مغربی - تصویر ۳۲۰

نظرات