
شمس مغربی
شمارهٔ ۱۲۷
۱
ما از میان خلق کناری گرفته ایم
واندر کنار خویش نگاری گرفته ایم
۲
دامن نخست بر همه عالم فشانده ایم
وانگه بصدق دامن یاری گرفته ایم
۳
از بهر قوت و طعمه شاهین جان و دل
از مرغزا قدس شکاری گرفته ایم
۴
سرگشته گشته ایم چو پرگار سالها
تا بر مسال نقطه قراری گرفته ایم
۵
صد بار برون جسته ایم از حصار تن
تا بهر جان خویش حصاری گرفته ایم
۶
اندر میان گرد به مردی رسیده ایم
تا عاقبت عنان سواری گرفته ایم
۷
با آنکه هیچ کار نیاید ز مغربی
او را بیاری از پی کاری گرفته ایم
تصاویر و صوت


نظرات