شمس مغربی

شمس مغربی

شمارهٔ ۱۵۲

۱

هیچکس به خویشتن ره نبرد به سوی او

بلکه به پای او رود هر که رود به کوی او

۲

پرتو مهر روی او تا نشود دلیل جان

جان نکند عزیمت دیدن مهر روی او

۳

دل کششی نمیکند هیچ مرا به سوی او

تا کششی نمی‌رود سوی دلم ز سوی او

۴

تا که شنیده‌ام کا او دارد آرزوی من

نمی‌رود ز خاطرم یک نفس آرزوی او

۵

چون ز‌ زبان ماست او هر نفسی به گفتگو

پس همه گفتگوی ما باشد گفتگوی او

۶

تا که نبد ازو طلب طالب او کسی نشد

این همه جستجوی ما جمله ز‌ جستجوی او

۷

هست همه‌ دل جهان در سر زلف او نهان

هر که دلی طلب کند کو بطلب ز موی او

۸

بس که نشسته روبرو با دل خوپذیر من

دل بگرفت جملگی عادت و خلق و خوی او

۹

قدر نبات یافت آب از اثر مصاحبت

گُل چو شود قرین گِل گیرد رنگ و بوی او

۱۰

مست و خراب او منم جام شراب او منم

نیست به غیر من کسی میکده و سبوی او

۱۱

می ز سبوی او طلب آی ز جوی او طلب

بحر شود اگر کسی آب خورد ز جوی او

۱۲

مغربی از شراب او گشت چنانکه از سحر

تا به فلک همی‌رسد نعره و های و هوی او

تصاویر و صوت

دیوان محمدشیرین مغربی (متن انتقادی با مقدمه، حواشی و فهرست اصطلاحات عرفانی) به تصحیح و اهتمام دکتر لئونارد لوئیزان - محمد شیرین مغربی - تصویر ۳۶۹
دیوان کامل شمس مغربی شامل غزلیات، ترجیعات، رباعیات، فهلویات به انضمام رساله جام جهان نما، مقدمه و شرح احوال و بیان افکار او به اهتمام دکتر ابوطالب میرعابدینی - . - تصویر ۱۹۸
دیوان شمس مغربی به سعی و اهتمام سید محمد میرکمالی خونساری - سید محمد میرکمالی خونساری - تصویر ۸۶

نظرات