شمس مغربی

شمس مغربی

شمارهٔ ۱۵۳

۱

آنکه عمری در پی او می‌دویدم سو‌ به سو

ناگهانش یافتم با دل نشسته روبه‌رو

۲

آخرالامرش بدیدم معتکف در کوی دل

گرچه بسیاری دویدم از پی او کو‌ به کو

۳

دل گرفت آرام چون آرام جان در بر گرفت

جان چو جانان را بدید آسوده گشت از جست‌و‌جو

۴

ای که عمری آرزوی وصل او بودت چرا

از پی آن آرزو نگذشتی از هر آرزو

۵

تا به کی سرچشمه خود را به گِل انباشتن

جوی خود را پاک کن تا آیدت آبی به جو

۶

آب حیوان در درون وانگه برای قطره‌ای

ریخته در پیش هر دانا و نادان آبرو

۷

مطرب آن مجلسی خود را مکن هرجا گرو

طالب آن باده بشکن صراحی و سبو

۸

ناظر آن منظری بردار از عالم نظر

عاشق آن شاهدی بردار چشم از غیر او

۹

نیست بی‌او چون که نایی روی از وی برمتاب

بی‌رویت چون نیست آبی دست را از وی مشو

۱۰

دارم از دل سرفرازی کاو ز عالی‌همتی

درد و عالم جز به قدسش سر به کس نارد فرو

۱۱

مغربی چون آفتاب و مشتری در جَیب جست

باید اکنون سر به جَیب خویشتن بردن فرو

تصاویر و صوت

دیوان کامل شمس مغربی شامل غزلیات، ترجیعات، رباعیات، فهلویات به انضمام رساله جام جهان نما، مقدمه و شرح احوال و بیان افکار او به اهتمام دکتر ابوطالب میرعابدینی - . - تصویر ۱۹۸
دیوان شمس مغربی به سعی و اهتمام سید محمد میرکمالی خونساری - سید محمد میرکمالی خونساری - تصویر ۸۷

نظرات