شمس مغربی

شمس مغربی

شمارهٔ ۱۵۷

۱

آن مرغ بلند آشیانه

چون کرد هوای دام و دانه

۲

پرواز گرفت گشت ظاهر

از سایه تیر او زمانه

۳

مرغی که دو کون سایه اوست

در سایه خویش کرده خانه

۴

مرغ دل ما ز هر دوعالم

اندر پی او گرفت لانه

۵

ان مرغ شگرف ذات عشق است

بسمل و مقدس و یگانه

۶

اوراست نعوت بی نهایت

اوراست صفات بیکرانه

۷

بحریست که هر زمان ز موجش

صد بحر دگر شود روانه

۸

با عشق همیشه عشق بازد

با خویشتن است جاودانه

۹

معشوقه و عشق و عاشق آمد

آینه و روی و زلف و شانه

۱۰

بر صورت خویش گشته عاشق

بر غیر نهاده صد بهانه

۱۱

آواز خودش شنیده از خود

تهمت بنهاده بر چغانه

۱۲

از نغمه خود سماع کرده

بی‌مطرب و بی‌دف و ترانه

۱۳

فی‌الجمله ز غیر نیست پیدا

هم نام و نشان و هم نشانه

۱۴

ایمغربی ضعیف و ناچیز

یاری تو گه درین میانه

۱۵

بردار خودی خود ز‌خود تا

در دهر بمانی جاودانه

تصاویر و صوت

نظرات