شمس مغربی

شمس مغربی

شمارهٔ ۱۶۵

۱

ز چشم من چو تو ناظر به حسن خویشتننی

چرا نقاب ز رخسار خود نمی‌فکنی

۲

من و تو چون که یکی بود پیش اهل شهود

نهان ز من چه شوی چون که من تو ام تو منی

۳

چو رو به آینه کاینات آوردی

برای جلوه‌گری شد پدید ما و منی

۴

نه ئی ز خلوت و از انجمن دمی خالی

که هم به خلوت خویشیّ و هم به انجمنی

۵

اگر به صورت غیری وگر به کسوت عین

به هر صفت که برائی برای خویشتنی

۶

ز روی ذات نه جانی و نی جهان و نه تن

ولی ز روی صفت هم جهان و جان و تنی

۷

ز روی لات و منات آن که یار بود که بود

من الذّی بتجلی لعابد الوتنی

۸

دلا ز عالم کثرت به وحدت آوردی

که وحدتست وطن گر تو عازم وطنی

۹

چو مغربی بخور از دست کاینات شراب

که پیش ساقی باقی بود شراب هنی

تصاویر و صوت

دیوان محمدشیرین مغربی (متن انتقادی با مقدمه، حواشی و فهرست اصطلاحات عرفانی) به تصحیح و اهتمام دکتر لئونارد لوئیزان - محمد شیرین مغربی - تصویر ۴۵۵

نظرات