شمس مغربی

شمس مغربی

شمارهٔ ۱۷۷

۱

تو میخواهی که تا تنها تو باشی

کسی دیگر نباشد تا تو باشی

۲

از آن پنهان کنی هر لحظه مارا

زچشم خلق ناپیدا ت باشی

۳

چو بیما نیستی یک لحظه موجود

نمیشاید که تا بیما تو باشی

۴

اگر دریای مارا غرقه کردی

چو قطره بعد ازین دریا تو باشی

۵

از آن پس گرچه موج آیی به صحرا

حیات جمله صحرا تو باشی

۶

ز‌جزوی گر بکلی باز کردی

چو گل در جمله اجزا تو باشی

۷

دوئی اینجا نمیگنجد برون شو

که یا من باشم اینجا یا تو باشی

۸

منم یکتای بیهمتا تو خواهی

که تا یکتای بیهمتا تو باشی

۹

بسان مغربی خود را رها کن

بما بگذار تا خود را تو باشی

تصاویر و صوت

دیوان محمدشیرین مغربی (متن انتقادی با مقدمه، حواشی و فهرست اصطلاحات عرفانی) به تصحیح و اهتمام دکتر لئونارد لوئیزان - محمد شیرین مغربی - تصویر ۴۱۰

نظرات