شمس مغربی

شمس مغربی

شمارهٔ ۵۹

۱

ساختی از عین خود غیری که عالم این بود

نقشی آوردی پدید از خود که آدم این بود

۲

هر زمان آری برون از خویشتن نقشی دگر

یعنی از دریای ما موج دمادم این بود

۳

هستی خود را نمودی در لباس مختلف

یعنی آنچه عالمش خوانند و آدم این بود

۴

برنگین خاتم دل گشت نامت منقّش

دل ترا چون خاتم آمد نقش خاتم این بود

۵

جامع ذات و صفات عالم و آدم بکل

احمد آمد یعنی این مجموع عالم این بود

۶

اسم اعظم را جز این مظهر نباشد در جهان

بگذر از مظهر که عین اسم اعظم این بود

۷

فاتح باب شفاعت خاتم ختم رسل

آنکه فتح و ختم شد او را مسلّم این بود

۸

آخر سابق که نحن الاحزون السابقون

آنکه در گل آمد و بر گل مقدم این بود

تصاویر و صوت

دیوان محمدشیرین مغربی (متن انتقادی با مقدمه، حواشی و فهرست اصطلاحات عرفانی) به تصحیح و اهتمام دکتر لئونارد لوئیزان - محمد شیرین مغربی - تصویر ۲۰۶

نظرات