شمس مغربی

شمس مغربی

شمارهٔ ۷۳

۱

جانم از پرتو روی چنان می‌گردد

که دل از آتش او آب روان می‌گردد

۲

هرچه پیداست نهان می‌شود از دیده جان

چون بر آن دیده جمال تو عیان می‌گردد

۳

هرکه از تو اثر نام و نشان می‌یابد

از خود او بی‌اثر و نام و نشان می‌گردد

۴

چون ز جان، جان جهان جمله نهان گشت به کل

آنچه جان طالب آن است، همان می‌گردد

۵

دل چو کَونی است که اندر خم چوگان وی است

روز و شب بی‌سر و بی‌پای از آن می‌گردد

۶

حسن مجموع جهان در نظرم می‌آید

چون که بر روی تو چشم نگران می‌گردد

۷

چو بتم گه به لطافت نظری می‌فکند

ز لطافت تن من جمله چو جان می‌گردد

۸

گرچه پیداست رخ دوست چو خورشید ولی

هم ز پیدایی خود باز نهان می‌گردد

۹

آنکه او منعقد جان و دل مغربی است

مغربی در طلبش گرد جهان می‌گردد

تصاویر و صوت

دیوان کامل شمس مغربی شامل غزلیات، ترجیعات، رباعیات، فهلویات به انضمام رساله جام جهان نما، مقدمه و شرح احوال و بیان افکار او به اهتمام دکتر ابوطالب میرعابدینی - . - تصویر ۱۳۲
دیوان محمدشیرین مغربی (متن انتقادی با مقدمه، حواشی و فهرست اصطلاحات عرفانی) به تصحیح و اهتمام دکتر لئونارد لوئیزان - محمد شیرین مغربی - تصویر ۱۱
دیوان شمس مغربی به سعی و اهتمام سید محمد میرکمالی خونساری - سید محمد میرکمالی خونساری - تصویر ۳۰

نظرات