شمس مغربی

شمس مغربی

شمارهٔ ۹۹

۱

ای آخر هر اول و ای اول هر آخر

ای ظاهر هر باطن و وی باطن هر ظاهر

۲

انوار جمال توست در دیده هر مومن

آثار جلال تست در سینه هر کافر

۳

فی صورت اعیان و فی کسوت اکوان

فی سیرت انسان فی الناصر و الناضر

۴

چون شکر توان کردن آنرا که بود خود را

هم منعم و هم ناعم، هم نعمت و هم شاکر

۵

جز تو نبود ساجد جز تو نبود عابد

جز تو نبود شاهد جز تو نبود ذاکر

۶

قد صارلنا فی وجهکم واله

قد طل لنا العقل فی حسنکم حایر

۷

بی‌قوت و بی‌تابم بی‌قوت و خور خوابم

من طرفک یا سامر من عینک یا ساحر

۸

بر مغربی آن ساقی چون ریخت می باقی

شد فانی و شد باقی شد غایب و شد حاضر

تصاویر و صوت

دیوان شمس مغربی به سعی و اهتمام سید محمد میرکمالی خونساری - سید محمد میرکمالی خونساری - تصویر ۵۴

نظرات