
وفایی مهابادی
شمارهٔ ۲۸
۱
خطا گفتم که زلفت مشک چین است
سواد چشم مستت حور عین است
۲
تو دل خواهی، من از جان دست دارم
که در مهر وفا رسم این چنین است
۳
جفا خواهی، وفا خواهی بفرما
که کار نازنینان نازنین است
۴
چه گویم وصفت از شیرین دهانی
که سر روح با روح آفرین است
۵
تو فرمودی قدم سرو روان است
مرا زین راستی علم الیقین است
۶
خطای ما اگر حدی ندارد
عطای حق تعالی بیش ازین است
۷
مترس از ترک خدمت ها «وفایی»
که خواجه «رحمة للعالمین» است
نظرات