
وفایی مهابادی
شمارهٔ ۶۳
۱
به کوی یار هردم از فراق یار مینالم
چو بلبل از غم گلزار در گلزار مینالم
۲
شهید چشم مستم، با خیال طره میگریم
چو بیمارم به زاری در شبان تار مینالم
۳
توانم را به چشم ناتوان بردی و خود رفتی
کنون در کنج غم بییار و بیغمخوار مینالم
۴
اسیر زلف یارم عاشق محراب ابرویش
مسلمانم ولی در حلقهٔ زَنّار مینالم
۵
در و دیوار گلشن شد ز عکس روی تو زآن رو
چو بلبل هر زمان بر هر در و دیوار مینالم
۶
نمیدانم بلای مردمان از چیست عاشق را
ترا بیمار چشمان سیه، من زار مینالم
۷
شرابی ساقیا! آبی برین آتش فشان کامشب
مغنیوار میسوزم، چو موسیقار مینالم
۸
چه بنویسد «وفایی» شرح هجران تو؟ چون هردم
به یاد سرو بالای تو قمریوار مینالم
نظرات