
مهستی گنجوی
شمارهٔ ۳
۱
طفل اشکم مدام در نظر است
چه توان کرد؟ پارهٔ جگر است
۲
میرود یار و مدعی از پی
خوب و زشت زمانه در گذر است
نظرات