مسعود سعد سلمان

مسعود سعد سلمان

شمارهٔ ۱۴۶ - مدح امیر ابونصر پارسی

۱

بونصر پارسی سر احرار روزگار

هست از یلان و رادان امروز یادگار

۲

آبیست از لطافت و بادیست از صفا

بحریست از مروت و کوهیست از وقار

۳

همت به روی و رایش بفراخت چون قمر

فضل از نصیب خلقش بشکفت چون بهار

۴

ایوان به وقت بزم نبیند چنو سخی

میدان به گاه رزم نبیند چنو سوار

۵

عنفش همی بر آب روان افکند گره

لطفش همی بر آتش سوزان کند نگار

۶

از خشم و عنف او دو نشانست روز و شب

از مهر و کین او دو نمونست نور و نار

۷

بر دشمنان بگشت به قهر آسمان نهاد

بر دوستان بتافت به جود آفتاب وار

۸

تا در میان باغ بخندد همی سمن

تا در کنار جوی ببالد همی چنار

۹

خندیده باد نزهت او را لب طرب

بالیده باد نعمت او را تن یسار

۱۰

چون اوج چرخ دولت عالیش مهروار

چون بیخ کوه حشمت باقیش پایدار

تصاویر و صوت

دیوان اشعار مسعود سعد به تصحیح و اهتمام دکتر مهدی نوریان - ج ۱ - مسعود سعد سلمان - تصویر ۲۸۵
دیوان مسعود سعد سلمان با مقدمهٔ رشید یاسمی - مسعود سعد سلمان - تصویر ۲۲۲
دیوان مسعود سعد سلمان به تصحیح رشید یاسمی - مسعود سعد سلمان - تصویر ۳۱۵
دیوان مسعود سعد سلمان به تصحیح رشید یاسمی تاریخ چاپ ۱۳۶۲ شمسی - مسعود سعد سلمان - تصویر ۳۱۶

نظرات