مسعود سعد سلمان

مسعود سعد سلمان

شمارهٔ ۶۶ - در ستایش فضایل خود گوید

۱

جاهم چو بکاهد خرد فزاید

کارم چو ببندد سخن گشاید

۲

زینگونه نکوهیده باد از ایزد

آن کس که مرا بر هنر ستاید

۳

آن را که خردمند بود هرگز

زینگونه مذلت کشید باید

۴

آبم که مرا هر خسی بیابد

علکم که مرا هر کسی بخاید

۵

گویی فلک بر جهان که ایدون

هر آتش سزان به من گراید

۶

سفله است بسی جان من که چندین

در تن بکشد رنج و برنیاید

۷

مردم خطر عافیت چه داند

تا بند بلا را نیازماید

۸

ترسم که شود طبع تیره گرچه

زو دیر همی روشنی فزاید

۹

ای پخته نگشته از آتش عقل

امید تو بس خام می نماید

۱۰

چون دوستی تو نکرد سودم

کی دشمنی تو مرا گزاید

۱۱

چون عز من و ذل تو نپایست

هم ذل من و عز تو نپاید

۱۲

گر در دل تو خرد می نمایم

خردست دلت جز چنین نشاید

۱۳

در آئینه خرد روی مردم

هم خرد چنان آیینه نماید

۱۴

هر جای که مسعود سعد باشد

کس با او پهلو چگونه ساید

۱۵

من دانم گفت این و تو ندانی

بلبل داند آنچه می سراید

تصاویر و صوت

دیوان مسعود سعد سلمان با مقدمهٔ رشید یاسمی - مسعود سعد سلمان - تصویر ۱۱۲
دیوان مسعود سعد سلمان به تصحیح رشید یاسمی - مسعود سعد سلمان - تصویر ۱۷۲
دیوان اشعار مسعود سعد به تصحیح و اهتمام دکتر مهدی نوریان - ج ۱ - مسعود سعد سلمان - تصویر ۲۲۶

نظرات

user_image
mirab
۱۳۹۴/۰۱/۲۷ - ۰۸:۵۱:۰۹
باید توجه داشته باشید که از بیت 10 مخاطب شاعر دشمنش میشود.