
مسعود سعد سلمان
شمارهٔ ۳۲ - دیده نرگس
۱
آن شب که دگر روز مرا عزم سفر بود
ناگاه ز اطراف نسیم سحر آمد
۲
بوی تبتی مشک و گل سرخ همی زد
وآن ترک من از حجره چو خورشید برآمد
۳
زآن دیده چون نرگس چون دیده نرگس
در دیده تاریک به وقت سحر آمد
تصاویر و صوت





نظرات