
مسعود سعد سلمان
شمارهٔ ۶۱ - به ابوالفرج نوشته
۱
بوالفرج ای خواجهٔ آزاد مرد
هجر وصال تو مرا خیره کرد
۲
دید ز سختی تن و جان آنچه دید
خورد ز تلخی دل و جان آنچه خورد
۳
ای به بلندی سخن شاعران
هرگز مانند تو نادیده مرد
۴
روی توام از همه چیز آرزوست
خسته همی جوید درمان درد
تصاویر و صوت



نظرات